کنگره سه٬
منصور حکمت و مجید پستنچی و درد انسان !
على طاهرى
اینروزها مصادف با از دست دادن منصور حکمت رفیق نازنین ماست. جدا از علایق شخصی ما کمونیستهای کارگری به منصور حکمت یک پایه مورد توافق همه کمونیستهای کارگری دفاع از دستاوردهای تاریخی و انقلابی منصور حکمت برای طبقه کارگر و بشریت معاصر است. بعد از مرگ نادر کمونیستهای کارگری به درست از دستاورد ها و در افزوده های منصور حکمت به مارکسیسم و کمونیسم کارگری ها سخن راندند. برای بسیاری از بیرون صفوف ما این سوال پیش امد این دستاوردها چه بود؟
اولین پاسخ من به این سوال جمله های ابتدایی منصور حکمت در کنگره سه حزب کمونیست کارگری است. منصور حکمت خطاب به چپ و کمونیستها و حضار سالن می گفت صندلی ها را باید به طرف زندگی مردم چرخاند. چپ باید در یک مقطع تاریخی از سر و کول هم بالا رفتن صندلی را به طرف زندگی مردم برگرداند .
همانطور که همه ما عمیقا به این جمله معتقدیم که دفاع از منصور حکمت فقط صحبت کردن از تاریخچه و دستاوردها و تئوری و پراتیک او نیست بلکه به عمل در آوردن و اجرا کردن نقشه عمل او برای انسانهای دوره زمانه خودش است .
و کمونیسم کارگری تئوری گوشه پس گوشه پستوخانه های تئوری و کتابخانه و انجمنها نیست. کمونیسم منصور حکمت برعکس پرچم دار دخالت در زندگی انسان آنهم در همان زمان و جایی که محیط فعالیت ماست .
البته قصد من هرگز تمجید و تعریف از آدم مشخصی نیست بلکه مسئله من مشخص کردن و نشان دادن الگوهای عملی واقعی یک کمونیست کارگری عملگرا و اجتماعی است . می خواهم یک مشاهده از نزدیک بگویم که چطور امروز کمونیسم کارگری منصور حکمت عملی شده است !
روز قبل چند ساعتی با رفیق مجید جلسه نشسته داشتیم در خلال این جلسه آدمهای مختلف را می دیدم که آمدند و رفتند. زن حامله ای با یک کوله بار از مشکلات به سراغ مجید آمده بود. و مجید وقفه ناپذیر کمکش می کرد. بعد نوبت به یک زندانی تازه آزاد شده از زندان پناهندگی رسید که دچار مشکلات شدید روحی و عارضه قلبی شده بود و مجید راه حل پیش پایش می گذاشت. بعد نوبت به دو نفر از رفقای پناهنده زندانی رسید که مجید مفصلا در رابطه با آزادی آن چند ماهیست فعالیت می کند. بعد نوبت به رسیدگی کیس پناهندگی دو پناهنده غیر قانونی رسید. در همین بین تلفن مجید مدام زنگ می خورد: یکی زنی بود که مشکل خانوادگیش را مطرح می کرد و .... و تمام این مسائل در یک ساعت و نیم اتفاق افتاد. و روزهای قبل هم فشار کاری بیشتری از مجید دیدم .
این بسیار شکوه انگیز است که هر انسان درد مندی در دل این اروپای به ظاهر متمدن برای حل مشکلات زندگی اش چاره ای عملی جز رجوع به کمونیستهای کارگری نمی بیند و همین برای حقانیت گفته ما مبنی بر پوچ بودن و بی ربط بودن نظام سرمایه داری به حقوق بشر و برنامه عملی کمونیستهای کارگری برای انسان ها ست !
پروین کابلی خاطره ای از منصور حکمت در سالهای شصت تعریف می کند که گویا منصور حکمت برای پیشمرگهای جوان کومله سخنرانی می کرد و از آنها انتقاد می کرد که آیا مثلا در فلان روستا حمامی درست کردید؟ دیواری را تعمیر کردید؟ منظور منصور حکمت تاثیر نیروی کمونیست بر زندگی مردم است. من شخصا فکر می کنم اگر منصور حکمت امروز زنده بود یقه تک آدمی را که نمی گرفت مجید پستنچی بود !
زنده باید منصور حکمت !
زنده باد انسانیت کمونیستهای کارگری !